As free as the ocean

7. شمارش معکوس

يكشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۰۰ ب.ظ
اینجانب احساس به فنا دادن آینده م بهم دست داده شدیدا!
بنابراین یکم کم پیدا بشم فک کنم...


پینوشت:
صداهایی که تو اتاق من میاد عبارتند از:
یک سگ که معلوم نیست دقیقا کدوم دیار خاموشانیه(*)و وقت و بی وقت بلند بلند واق واق میکنه.
یه  کافه که از ظهر تا 12 شب آهنگ پخش میکنه.با صدای بلند!و مشکل من اینجاس که این آهنگا انقد معروفن که مغز من،منو ول میکنه اونو میگیره!:دی
یکسری دختر و پسر که 12 شب به بعد فک کنم توی حیاط همین کافه هه با هم حرف میزنن و من وقتی میخوابم حس میکنم کنار تخت من وایسادن و من جای اونا دعا میکنم که چیز نامربوطی نگن!:|
این یکی م که تازه همین امشب اضافه شد،یک پسری ست که بلند بلند داره واسه دوستاش خاطره ی کندو و عسل و اینا میگه!حس میکنم جفتم نشسته اصن.استغفرا...!:دی
بعدا اضافه کردم:انقد به صدای جوشکاری و ساختمون سازیه عادت کردم که یادم رفته بود اینو بنویسم!:دی


*دیار خاموشان همون بهشت زهرا،بهشت آباد،گورستان یا...(شما بش چی میگین؟)ست منتها در شعر حافظ فک کنم.قبلنا برنامه ی مشاعره که میدیدم اون جناب دکتر که از قضا فامیل اونم یادم نیس،یه بار با شوق و ذوق چنان اینو مطرح کرد که من گفتم حالا چی میخواد بگه!:|

۹۶/۱۱/۰۱
Juddy A.