As free as the ocean

11. هم دُرد

شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۱:۰۰ ب.ظ

در کشاکش رفتن و نرفتنم.

نمیدونم چرا ولی موضوعو به آنه گفتم یکم شو.

و به شارل.

چرا؟

نمیدونم!

شاید نیاز به همدردی داشتم.

دلم میخواست یکی بدونه چی داره بهم میگذره.

هیچوقت حرفایی که آنه بهم میزنه از اینکه چقد قدرت تحمل و درک دیگرانو دارم و اینکه چقد سروایو شده هستمو هیچکس بهم نگفته.

چون تمام ماجرا رو فقط اون میدونه.

من یه قربانی بودم یا نه رو بیخیال.

مهم اینه که نمیخوام یه قربانی باشم!


پینوشت:ایکاش بفهمیم که با کی درد دل میکنیم و چه تاثیرات وحشتناکی ممکنه روی اون طرف بذاریم با گفتن این حرفا.

ایکاش نریم اذیت و آزارهایی که شاید شدیمو دلخوری هامونو از کسی،پیش "عزیزش" بگیم.

چون اون طرف اگه مث من باشه،بخاطر احترامم ک شده سکوت میکنه و لبخند میزنه و توی دلش هزااااار بار میمیره.

شنیده بودم که مثلا نباید با بچه ها درد دل کرد.

ولی فک میکنم هرکسی و توی هرسنی که باشه،ممکنه نتونه پذیرنده درد دل ما باشه.

برای خالی شدن خودمون یکی دیگه رو لبریز نکنیم...

ایکاش!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۰۱
Juddy A.

نظرات  (۱)

نظرات باز شده 
این منم رو ادیت کن
پاسخ:
سلام.
ممنونم بابت یادآوری ولی قراره بسته شه دوباره.