20. ایندفعه سفارشی ش!
در ادامه ی پست قبل باید بگم که از اونجایی که اون زمان سرما خورده بودمو ضد حساسیت که قرصی بسی خواب آور است رو انداخته بودم بالا،بنابراین خوابم برد و صبح نرفتم پست و بسی کار خوبی هم بود!
چون حدودای ساعت 12 پست چی اومد و کتاب عزیزمو تحویل گرفتیم.
البته این برای من تجربه شد که وقتی طرف مقابل میگه کتابم کاملا نو هست،به هرحال کتاب دست دومه و انتظار کتاب نو نباید ازش داشت که بعدا بخوره تو ذوق آدم!
بعدم روز تولد خاله "ف" و آنه رو با هم قاطی کردم و فک کردم تولد آنه یادم رفته.
در نهایت هم دیروز کادوی تولدشو براش پست کردم!
با اینکه چند سالی میشه که از پست خیلی دور نبودم،ولی بسی اتفاق هیجان انگیزیه گرفتن چیزی از جناب پست چی!
ب هرحال.
دیروز هم برای اولین بار در سال جدید رفتم باشگاه و بشدت بدن درد گرفتم.
هوف!
+چون احتمال میدم آنه اینجارو بخونه،و از اونجایی که من با مامانش هماهنگ کردم برای فرستادن کادوش که کاملا سوپرایز طور بشه،این پست بعد از رسیدن مرسوله به مقصد منتشر میشه!:دی