40. غم
اینروزا بیش از هروقت دیگه ای تنهام.
غم غربت یه طرف،خراب شدن گوشی و نیاز شدید من بهش یه طرف،امتحان بافت انگلیسی،انگلِ نمیدونم فازش چیه یه طرف،تنهایی ب معنای واقعی کلمه و ترس از ادامه داشتنش و کلی چیز دیگه در کلی طرف دیگه...
ملت فک میکنن من چقد با این و اون آشنام.
خب که چی؟
وقتی هیچکس نباشه بتونی باهاش تو خیابون راه بری و هرچی ته دلته و داره لهت میکنه رو بگی،چه فایده؟
اینهمه آدمی که نه سودی دارن نه زیانی.
واقعا بچه های اهواز و کلا جنوب قابل مقایسه نیستن با اینجا.
چرا اینقد نچسبین آخه؟فک میکنین چه خبره؟چرا اینطوری ب آدم نگاه میکنید؟
لعنت !
+"1984" تموم شد."زن و شوهر واقعی"رو میخونم.گزیده ی داستان های کوتاه آفریقاست.
واقعا نمیدونم چرا دارم ادامه ش میدم.چون من از پایان های باز و داستان هایی ک معلوم نیس تهش چی میشه خیلی خوشم نمیاد.
++دقت کنید نگفتم دوستای خوبی ندارم.صرفا حضور ندارن الآن!
ای بخت سراغ من بیا
که رختخواب من با این خیال خامم
گرم نمیشه...
#پیش درآمد
امیدوارم روز خوبی داشته باشید
www.musicgelyan.com
با تشکر منتظر شما دوستان عزیز هستیم.